کتاب نهضت حفظ محیط زیست بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با محیط زیست است که انتشارات انقلاب اسلامی آن را در 146 صفحه منتشر کرده است.
اهمیت موضوع محیط زیست و حفظ منابع آن، از مباحث قابل توجه در دنیای امروز به شمار میرود. جهان مدرن و انسان مصرفگرای امروز برای بهرهبرداری کوتاه مدت خود از منابع و میراث طبیعی، از هیچ دستاندازی و تجاوزی دریغ نمیکند. بهرهبرداری بی رویه از طبیعت، تخریب و آلودگی آن موجب ایجاد ناامنیهای زیست محیطی فراوان در زمان حال و آینده میشود. نگاه علمی و دوراندیشانه به این مسئله در جهان باعث شکلگیری نهضتها و جریانهای حمایتی از محیط زیست و ترویج فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی شده است.
نگاه جامع و گستره وسیع بینش مقام معظّم رهبری بر این موضوع نیز سایه افکنده و ایشان همواره بر ضرورت حفظ محیط زیست تأکید داشتند. کتاب «نهضت حفظ محیط زیست» با هدف انتقال نقطه نظرات، دغدغهها و رهنمودهای ایشان، به مسئولان و مردم درباره اهمیت و حفظ محیط زیست تهیه شده است.
این اثر مشتمل بر تمامی بیاناتی است که ایشان از سال 1367 تاکنون در این موضوع داشته اند. برخی از بیانات موجود در این اثر، تاکنون منتشر نشده و میتواند منبع بدیعی برای علاقمندان به کلام ایشان باشد.
فصل اول کتاب به بیان اهمیت محیط زیست اختصاص دارد. رهبر معظّم انقلاب با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهالسلام و با تکیه بر قانون اساسی، به بیان اهمیت حفاظت از محیط زیست و فواید متعدد محیط زیست پرداختهاند. در فصل دوم به برخی از چالشها و موارد تخریب محیط زیست اشاره شده است؛ فصل سوم به تمامی ابلاغیههای صادرشده از سوی ایشان که مرتبط با محیط زیست است، اختصاص دارد. فصل چهارم کتاب، مطالبات ایشان به نقل از مسئولان دستگاههای مختلف در زمینه حفاظت محیط زیست را در خود جای داده. در فصل پنجم به وظایف عموم مردم در این زمینه و در فصل ششم به برخی از استفتائات شرعی در زمینه محیط زیست پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«در اسلام، جامعترین دیدگاه و صحیحترین شیوه تعامل با طبیعت و محیط زیست بیان گردیده است. خداوند، جهان هستی و همه پدیدهها را زیبا، متقن و موزون آفریده و ما باید رابطهی خود را با آنها تصحیح کنیم و با تصرّفات نادرست خود آن را ویران و آلوده و جامعه را با بلا و مصیبت مواجه نسازیم. نگاه اسلام به طبیعت و محیط_ اعم از جاندار و بی جان_ عاطفی، اخلاقی، معنوی و هدایتگرانه است و برخورداری از مواهب طبیعی نیز بر پایه اصولی متین، عادلانه، حکیمانه، متوازن و سازنده استوار گردیده است.»
کتاب سوغاتی نوشته مسلم ناصری است که انتشارات به نشر آن را در 24 صفحه منتشر کرده است.
آشنایی با برخی مفاهیم تاریخی تأثیر چشمگیری بر فرهنگ و سبک زندگی ما دارد و آموزش آن به کودکان، میتواند آنها را برای زندگی در جامعه و رویارویی با موضوعات گوناگون علمی، فرهنگی و اجتماعی مهیا سازد. مفاهیم آموزشی به کودکان بایستی به طور غیرمستقیم و با زبانی ساده و روان بیان شود تا کودک را برای درک و مفاهمه دچار چالش زیادی نکند. آموزش مطالب تاریخی به ویژه با موضوع دینی حساسیت بیشتری دارد که مربیان و نویسندگان این حوزه باید توجه ویژهای به آن داشته باشند.
«سوغاتی» نام کتابی است از مجموعه «قصههای شیرین از زندگی معصومین علیهالسلام» که روایتگر فرازهایی از زندگی پُربرکت امام جواد علیهالسلام است. قصههای این کتاب که با توجه به سن و سال کودکان دبستانی انتخاب و بازآفرینی شده، ساده و خوشخوان است و از طریق هماهنگی با تصاویر کتاب، روایت جذابتری به خواننده ارائه میکند. رنگهای شاد و گرافیک ساده تصویرها با متن قصهها همراهی میکند و بدین وسیله تجسم وقایع تاریخی داستان برای کودک آسانتر میشود.
کتاب با مقدمه ای تحت عنوان «تصویری از بهار» به شرح مختصری از زندگی امام جواد علیهالسلام می پردازد؛ قصههای کتاب نیز عبارتاند از: «چرا فرار نکردی؟»، «همان کیسه سکه»، «سوغاتی»، «تشنهای در بیابان» و «ساکت باشید».
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«میترسید اگر بگوید، یاران امام فکر کنند دروغ میگوید؛ ولی به آن پول نیاز داشت. برای چنین روزی پساندازش کرده بود. تا شب باید آن سکّهها را تهیه میکرد و به طلبکارها میداد. به راه افتاد. از جلوی مسجد گذشت. بچهها فریاد میزدند، دنبال هم میدویدند و بازی میکردند. پرستوها گروه گروه میآمدند و دور میزدند. وارد محلّه یتیمان شد. هوا گرم و مرطوب بود. به طرف خانه امام رفت. با دیدن دیوار خانه به یاد امام رضا علیهالسلام افتاد. با حسرت آهی کشید. چه روزهای خوشی داشت. قبل از آنکه خلیفه، مأمور بفرستد و امام را به زور به مرو ببرد، هر روز به دیدن امام میآمد تا حضرت را ببیند و سخنان شیرینش را بشنود.»
کتاب انجمن یوزهای شریف نوشته حمید اباذری است که انتشارات فنی ایران آن را در 112 صفحه منتشر کرده است.
کتاب «انجمن یوزهای شریف» داستان تلاش چند نوجوان برای حفاظت از آخرین بازماندههای یوزپلنگ آسیایی است. نویسنده اطلاعات علمی درباره یوزپلنگ آسیایی را نیز در داستان گنجانده است.
سینا یکی از نوجوانان روستایی است که در جریان اتفاقی قرار میگیرد که گروهی مسبب آسیب به یک یوزپلنگ مادری میشوند که یک توله هم دارد. سینا به همراه دوستانش، فیروز و شریف، گروهی به نام «نینجاهای شریف» دارند. آنها تصمیم میگیرند از یوزپلنگ آسیایی حفاظت کنند و برای همین نام انجمن خود را به «انجمن یوزهای شریف» تغییر میدهند. البته انگیزه سینا برای حفاظت از یوزها به دست آوردن دل خانم معلمی است که به نظرش شبیه مادرش است.
حمید اباذری اولین کتاب خود برای کودک و نوجوان در سال 1391 منتشر کرده است و کتاب «انجمن یوزهای شریف» یکی از آخرین آثار اوست. نویسنده برای نگارش این کتاب پژوهشی دقیق و کامل انجام داده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
صدایی از بیرون خانه میآمد. سریع بلند شدم و از اتاق آمدم بیرون. درِ کهنه حیاط را کمی به سختی روی پاشنهاش چرخاندم و از لای در نگاه کردم. شریف و فیروز با کسی حرف میزدند. فیروز را درست نمیدیدم، اما نیش شریف باز بود و میخندید. ناگهان مرد برگشت و نیمرخش را دیدم. رییس کارگاه بود! در را بستم و دویدم تو. در اتاق را باز کردم. بچه یوز را گرفتم توی بغلم و زیر پنجره قایم شدم. یعنی شریف رفته بود بهش خبر داده بود؟ خیلی احمق بودم که بهش اعتماد کرده بودم. یعنی فیروز هم باهاش همدست بود؟ حالا چرا اینجا نشسته بودم و به این چیزها فکر میکردم؟ سریع پا شدم و کوله را برداشتم. بچه یوز را گذاشتم توی کوله، اما هر کار کردم زیپش بسته نشد. باید عجله میکردم. آمدم توی حیاط. نباید اجازه میدادم دست آن مرتیکه جنایتکار به من و بچه یوز برسد. کوله را گذاشتم روی پشتم. پایم را رو شیارها و درزهای سنگهای دیوار گذاشتم و بالا رفتم، اما وقتی روی لبه دیوار نشستم، رییس کارگاه من را دید و فریاد کشید: وایسا!
کتاب غواص ها بوی نعنا می دهند نوشته حمید حسام است که انتشارات صریر آن را در 100 صفحه منتشر کرده است.
این اثر، روایت داستانی 72 غواص لشکر «انصارالحسین(ع)» استان همدان است که در روز چهارم دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی «کربلا4» حماسه آفریدند. این کتاب که شامل داستانهای کوتاه و روایتهایی براساس خاطرات بازماندگان حادثه و شاهدان عینی است، در قالب داستان به همت حمید حسام در سال 1378 از سوی انتشارات «صریر» به چاپ رسیده است و تاکنون 5 بار تجدید چاپ شده است.
در این کتاب شما میتوانید به غواصهای دریادلی که بسیاری از آنها گمنام به شهادت رسیدند، کمی نزدیک شوید و دلیل این همه خلوص و ایمان و عشق به شهادت را از نگاه نزدیکترین همرزمانشان بیابید.
در پایان کتاب هم تصاویر رنگی برخی شهدای این عملیات و نقشههای مربوط به آن ارائه شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ژنرال کلافه شد و اشاره کرد مجید را ببرند بیرون. مجید را بردند. ژنرال پکی به سیگارش زد و با فارسی دست و پا شکسته دستور داد که برای اماممان مرگ بخواهیم. نگاهها به طرف هم چرخید و بعد به زمین. از جمع دوازده نفرمان هیچکس حاضر نبود این حرف را بزند و ماهر عبدالرشید اصرار داشت. تا این که کسی گفت: «مردست خمینی.»
و ما هم گفتیم، حتی با فریاد، و گذاشتیم ماهر عبدالرشید در لذتی بماند که فکر میکند پیروزی است. فقط یک نفر با ما همصدا نشد و ژنرال او را دیده بود. رفت طرفش. نمیشناختمش. حتم از یک لشگر دیگر بود. سیزدهچهارده ساله و خیلی جدی و حتی میشود گفت خیلی مردانه.
ژنرال کلتش را مسلح کرد و گذاشت روی شقیقه پسر و گفت: «اگر شعار ندهد، مغزش را متلاشی میکند.» بچهها نگاه هراسان داشتند و سکوت پنجه انداخته بود میان همه و پسر آرام گفت: «نمیگویم.»
ژنرال دست انداخت یقه پسر را گرفت و از زمین بلندش کرد و گفت: «از اینها کوچکتری. ولی از همهشان مردتری، بزرگتری.»
و این اعتراف برای ژنرال زیاد خوب نبود، اما انگار خودش هم به هر قیمت میخواست مقاومت اسیر نوجوان را بشکند. گفت: «از من چیزی بخواه!»
پسر فکرد و گفت: «فقط یک لیوان آب.»
ژنرال لبخند زد و دستور آوردن داد و ما همه خیره به لیوان آب مانده بودیم و نگاه ژنرال، که نگاهش نشان میداد از این که توانسته غرور پسر را بشکند، راضی است. پسر لیوان را گرفت. همهمان انتظار داشتیم آبش را سربکشد. اما این کار را نکرد. آستینش را زد بالا و با همان یک لیوان آب وضو گرفت و دنبال قبله گشت و ایستاد به نماز. همه ایستاده بودیم و داشتیم هاج و واج نگاهش میکردیم.
کتاب معیشت مومنانه نوشته ابوالقاسم کریمی است که انتشارات انقلاب اسلامی آن را در 156 صفحه منتشر کرده است.
این اثر، بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی درباره چهار مفهوم بسیار مهم در زندگی فردی و اجتماعیست که عبارتند از: زهد، رفاه، تجملگرایی و اشرافیگری. سه مفهوم اول به طور ویژه مفاهیمی هستند که در نزد عوام و حتی خواص بعضاًٌ تعابیر و توجیهات نادرستی از آنها میشود. بیانات گردآوری شده در این موضوعات به گونهای باب بندی، عنواندهی و چینش شده که مخاطب را اولاً به خوبی با معنای حقیقی این مفاهیم آشنا میکند و در ثانی به بسیاری از شبهات در خصوص این مفاهیم پاسخ گفته و مخاطب را از دام افراط و تفریط در این خصوص حفظ مینماید.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
سادهزیستی؛ شرط لازم برای حفظ پیوند حقیقی یک مسئول با مردم
پیوند حقیقی با مردم، مستلزم حضور در میان آنان و دورنشدن از سطح متوسط زندگی آنان است. سادهزیستی و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه کردن بیتالمال در امور شخصی و غیر ضروری، شرط لازم برای حفظ این پیوند است.
اهتمام زنان به تجملات؛ مانع از انجام وظیفه
...زن امروز دنیا الگو میخواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمهی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو که با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد.
زن مسلمانی که الگویش فاطمهی زهرا یا زینبکبری (علیهماالسلام) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوشگذرانیها و هوسهای زودگذر و تسلیمشدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، نمیتواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کما اینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همهی دوران انقلاب همین کار را بکند.
خطر ایجاد طبقهی اشرافی در جامعهی اسلامی
...من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همهمان اینطور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانهی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است!؟ نه، ما هم مترفین میشویم. واللّه در جامعهی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیهی شریفهی «و اذا أردنا أن نهلک قریهً أمرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. ترف، فسق هم دنبال خودش میآورد.
تأثیرات بلای اشرافیگری بر بدنهی جامعه
...جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود؛ اشرافیگری بلای کشور است. وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه؛ (آن وقت) شما میبینید فلان خانوادهای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی میخواهد پسرش را داماد کند یا دخترش را عروس کند یا فرض کنید مهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند. وقتی اشرافیگری فرهنگ شد، میشود این. جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار مسئولین، گفتار مسئولین، تعالیمی که میدهند، باید ضدّ این اشرافیگری باشد؛ کما اینکه اسلام اینجوری است.
کتاب سلامتی چه نعمتی! پنج حدیث از امام باقر (علیه السلام) نوشته محمد مهاجرانی است که انتشارات جمال آن را در 12 صفحه منتشر کرده است.
چهارده معصوم چهارده ستاره درخشان و زیبای آسمان زندگی ما هستند. ایشان بهترین الگوی زندگی هستند که تمام رفتارها و سخنانشان شیرین و زیبا و آموزنده است. هزاران حدیث و روایت زیبا، تأثیرگذار و مفید از آنها به یادگار مانده است. برای آشنایی و یادگیری هر چه بهتر کودکان با این گنجینه گرانقدر، هفتاد حدیث در مجموعه «حدیث و شعر و قصه» که هر جلد آن مختص یکی از معصومین است گردآوری شده است که از هر معصوم پنج حدیث که همراه با دو بیت شعر و قصه کوتاه شیرین و جذاب و آموزنده، درباره موضوعات گوناگون است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
پرهام و پدرش توی بوستان قدم میزدند. روی یکی از نیمکتها کنار مردی میانسال که موهای جو گندمی داشت، نشستند.
او مجلهای میخواند که روی جلدش تصویر چند پنگوئن بود. پرهام به او نگاهی کرد و گفت: «ببخشید آقا اینها چیاند؟»
- مرد لبخند زد: پنگوئن!
- پنگوئن چیه؟
- یک نوع پرنده که در قطب زندگی میکند و به جای پرواز راه میرود.
- قطب کجاست؟
- جایی که همیشه پوشیده از برف است.
- چرا همیشه پوشیده از برف است؟
- پدر پرهام به او گفت: «پسرم اینقدر سؤال نکن! مزاحم عمو نشو.»
- مرد گفت: «او را راحت بگذار. پسرت بهترین کار را میکند. تا نپرسی دانشت زیاد نمیشود.»
مجله و کتاب بخوان
بپرس از این، بپرس از آن
چرا که سؤال، کلید دانش است!
بپرس و خیلی خوب بدان
امام باقر(علیهالسلام) : «اِنَّ مَفاتیحَ العِلمِ السُّؤال. پرسش، کلید دانش است.»
کتاب عیسی روح الله: خاطرات حاج عیسی جعفری، خادم امام نوشته محمدعلی صدر شیرازی است که انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را در 176 صفحه منتشر کرده است.
شهید بهشتی رحمتاللهعلیه تعبیر بسیار حکیمانهای دارند. ایشان میفرمایند: اغلب انسانهای به ظاهر با عظمت، هر قدر بهشان نزدیک شوی در نظرت کوچکتر میشوند، سعی کنید در زندگی به سراغ کسانی بروید که هر قدر بهشان نزدیک شدید، بر عظمتشان در نظرات بیشتر شود.
این کتاب خاطرات یکی از نزدیکترین انسانها به مرحوم امام رضواناللهعلیه است؛ شخصیتی که شاید در موارد و زمینههایی از بسیاری از شخصیتهای انقلابی یا حتی اعضای خانواده امام به ایشان نزدیکتر باشد. با خواندن نقل قولها و خاطرات این شخص بسیار نزدیک به امام، عظمت این شخصیت کمنظیر تاریخ بشریت برای مخاطبان بیش از پیش عیان خواهد شد.
در بخشی ازکتاب میخوانیم:
خبرِ بمباران جماران
... یک بار از نخستوزیری به بیت آمدند و گفتند که ساعت پنج صبح قرار است ایران و از جمله جماران را بمباران کنند. من هراسان از جان امام بلاتکلیف مانده بودم. همه خواب بودند و به بنده این خبر رسیده بود. دل را به دریا زدم و از سرِاجبار نصف شب حاجاحمدآقا را بیدارکردم. ایشان معترض شد و گفت چرا این وقتِ شب مرا بیدار کردی؟ وقتی جریان را گفتم سریع بلند شد. رفت و ماجرا را برای حضرت امام تعریف کرد؛ ولی امام اصلاً به خبر محلی نگذاشت و برنامه طبیعی خود را پیگرفتند!
در موقع بمبارانها یک پناهگاهی به صورت آماده و سولهمانند درست کردند و در کنار اتاق امام کار گذاشتند که ایشان در مواقع حمله در آن پناه بگیرند؛ اما اطرافیان هر کاری کردند تا امام را برای استفاده از آن و پناهگرفتن مجاب کنند مؤثر واقع نشد. امام از کنار آن مکرراٌ رفتوآمد داشتند ولی پایشان را در آن نگذاشتند. من هم هرچه اصرار کردم میگفتند: «مگر همهی مردم پناهگاه دارند و میروند در پناهگاه که من بروم؟
کتاب فهیمه نوشته نفیسه ثبات است که انتشارات روایت فتح ان را در 478 صفحه منتشر کرده است.
کتاب «فهیمه» زندگی نامه داستانی فهیمه محبی است که برای اولین بار در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد.
فهیمه محبی اصالتا اهل انجدان از توابع استان مرکزی است. پدرش وکیل و همسرش خلبان هوانیروز ارتش بود که در زمان رژیم شاهنشاهی در حادثه ای مشکوک بالگرد حامل آنها سقوط کرد و کشته شد. فهیمه محبی چند سال پس از این اتفاق به لندن رفته و در آنجا به فعالیت های ضد رژیم شاهنشاهی مشغول شد و پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت.
زمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد، پسر کوچکش سعید محبی رهسپار جبهه شد و در عملیات آزادسازی خرمشهر به فیض شهادت نائل آمد. او پس از شهادت پسرش عازم مناطق عملیاتی شد و به همراه پری داودیان به کمک رسانی پشت جبهه مشغول شد. با اتمام جنگ، او انتشاراتی را به نام پسر شهیدش تاسیس کرد و دایره المعارف تشیع را به چاپ رساند، او در راه چاپ کتاب ها تمام دارایی اش را خرج کرد. فهیمه سرانجام در سال 88 بر اثر ابتلا به بیماری سرطان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
کتاب روایت ناتمام (کتاب منصور ستاری) نوشته رضا رسولی است که انتشارات روایت فتح آن را در 150 صفحه منتشر کرده است.
شهید «منصور ستاری» در سال 1327 در روستای ولی آباد ورامین، دیده به جهان گشود. وی در طول دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان ممتاز کلاس بود. پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال 1346 وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوره دانشکده به درجه ستوان دومی نایل آمد. در سال 1350 برای طی دوره علمی کنترل رادار به آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یک ساله، در سال 1351 به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد. اقدامات وی آنچنان برجسته و فوقالعاده بود که در بهمن ماه سال 1365 با درجه سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهدهدار این مسئولیت بود.
شهید ستاری که به واقع معماری آیندهنگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود، با راهاندازی تأسیسات و امکانات جدید و تعمیر و نگهداری امکانات قبلی و نیز اجرای پروژههایی نظیر پروژه اوج و راهاندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. ساخت هواپیمای آموزشی پرستو با کمک مهندسان و متخصصان نهاجا نیز از دیگر خدمات ماندگار این شهید بود. یکی از مهمترین فعالیتهای سرلشکر شهید منصور ستاری طی سالهای 66 تا پایان جنگ تحمیلی، اسکورت ناوگان تجاری کشتیهای نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود.
این کتاب مجموعهای از خاطرات همسر، خویشان، دوستان و همرزمان این شهید عزیز است. خاطرات کوتاه و اغلب دارای نکاتی جالب از شخصیت شهید ستاری است؛ امیران نیروی هوایی که در این اثر خاطراتی از ایشان درباره شهید ستاری نقل شده است عبارتند از: مسعود امینی، رشید قشقائی، عمید، بهلول رضایی شهری و محمد رفیعی.
در ابتدای کتاب نثری از منصور ستاری آمده که در آن خود را معرفی می کند اما این معرفی، روایتی است که در پایان ناتمام میماند. در سطرهای پایانی این متن میخوانیم: «من یک برادری دارم به نام محمد، پسر بسیار خوبی است. یک انسان واقعاً خاص. الان هم هیچ چیز ندارد، اما همه چیز دارد. تمام داراییاش دو ریال نمیارزد، اما آدم بسیار خوبی است. او عالم را دارد. او یکبار آمد نشست به حرفزدن که شما نمیدانید این سید ـ امام خمینی ـ چه سید خوبی است. تعریف میکرد. می گفت وقتی آقا را از قم سوار ماشین کردند که ببرند، در راه که میروند، وقت نماز میشود. همان موقع ماشین خراب میشود آقا پیاده میشود و میگوید حالا ماشین چه شده است؟ میگویند خراب است و باید درستش کنیم. آقا میرود میایستد به نماز. وقتی نماز آقا تمام میشود، ماشین اینها هم درست میشود. آن وقت آقا را سوار میکنند میآورند تهران.
این را سه چهار سال بعد از ماجرای تبعید امام برای ما تعریف کرد. این برادر ما هم، سواد آن چنانی نداشت. در بی سیم نجفآباد یک کار جزء داشت اما وقتی روح بزرگ باشد، به اندازه فکر خودش میگیرد و برداشت میکند.»
کتاب سلیمانی عزیز به کوشش جمعی از نویسندگان است که انتشارات حماسه یاران آن را در 256 صفحه منتشر کرده است.
«سلیمانی عزیز» خاطراتی متفاوت و خوانده نشده از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این اثر حاصل مصاحبهها، گفتگوها و خاطرات شفاهی دوستان، همرزمان و آشنایان شهید سلیمانی است که سعی دارد با قلمی ساده و دلنشین، گوشهای از زندگی مرد همیشه در صحنه جبهه مقاومت را پیشکش نگاه خوانندگان کند.
متن هر خاطره کوتاه و خوشخوان است، ساحتهای بسیار متفاوت و متنوعی از زندگی حاج قاسم نیز در این مجموعه بررسی شده است. اغلب خاطرات کمتر شنیده شده است، حتی برای کسانی که اهل مطالعه زندگی این شهید بزرگوار بودهاند.
برخی از این خاطرات بسیار تأثیرگذار است و افق جدیدی پیش روی مخاطب نسبت به ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار میگشاید و باعث میشود انسان دلیل اشکهای رهبر معظّم انقلاب را در هنگام خواند نماز بر پیکر ایشان بهتر بفهمد. همچنین باعث میشود علت شادمانی و ذوق و شوق زایدالوصف دشمنان خدا و دین خدا و اولیای خدا از ترور ناجوانمردانه ایشان بیشتر مشخص شود.
خواندن این اثر باعث میشود تا حاج قاسم به عنوان یک پدر، یک همسر، یک شهروند، یک فرمانده، یک شخص تأثیرگذار در مناسبات سیاسی داخلی و بین الملل، یک خدمتگزار به اسلام و مردم و... بهتر شناخته شود. دلایل موفقیتهای مادی و معنوی ایشان نیز بهتر مشخص میشود. خاطرات مربوط به دوران مسئولیت ایشان در استان کرمان یکی از جالب توجهترین بخشهای کتاب است، شیوه مواجهه ایشان با مردم محلی و حتی اشرار منطقه بسیار حیرتانگیز، درسآموز و تحسینبرانگیز است.
این کتاب باعث میشود بفهمیم چرا ما با پدیدهای به نام مکتب حاج قاسم مواجه هستیم، نه فقط یک شخص. ابعاد گسترده شخصیت این شهید بزرگوار که در خلال خاطرات به مخاطب شناسانده میشود، باعث میشود تا هر کس در هر نقش فردی و اجتماعی بتواند ایشان را الگوی خود قرار دهد. از رفتار با والدین و اعضای خانواده و خویشان گرفته، تا رفتار مدیریتی، تخصصی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ... .
.: Weblog Themes By Pichak :.