«من ضامن»
پدیدآور: مصطفی خرامان
ناشر: بهنشر
تعداد صفحات: 169
معلوم نیست که برای اولین بار چه کسی ضامن شخصی دیگر شده. شاید در دوران هابیل و قابیل بوده! شاید هم ...
اما در داستانِ «من ضامن» پسری مشهدی ضامن دختری تهرانی میشود که همراهِ خانوادهاش به مشهد رفتهاند و آن ضمانت نقطهِ وصلی میشود که دختر را به امام رضاعلیهالسلام میرساند.
ما امام هشتم را با لقب ضامن آهو نیز میخوانیم؛ اما آیا تمام کسانی که یا ضامن آهو میگویند از معنای آن باخبرند؟ اما این مهم نیست، مهم این است که ضمانت، تسریِ فتوّت و جوانمردی است. کتاب «من ضامن» داستان سرانجام آن دختر تهرانی و پسر مشهدی است که در بالا گفتیم. داستانی برای نوجوانانِ این نسل ...
امام صادق علیه السلام فرمودند:
ای زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی علیهم االسّلام خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود.
(کامل الزیارات، حدیث 6)
«همرزمان حسین علیهالسلام؛ ده گفتار از حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم علیهمالسلام»
ناشر: انقلاب اسلامی
تعداد صفحات: 413
شناخت ابعاد گسترده و متنوع و عمیق ائمه علیهمالسلام در بازهی 250 سالهی حضور و ظهورشان در امت اسلامی در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... امری است که غالباً مغفول است. برخی گمان میکنند بعد از قیام عاشورا اهل بیت علیهمالسلام دیگر تلاش خاصی برای ایجاد حکومت اسلامی صورت ندادهاند؛ اما متفکّران بزرگ اسلامی نظیر رهبر معظّم انقلاب با استناد به ادلهی متعدد و متقن عقلی و نقلی اثبات میکنند که اینگونه نبوده و ایشان مبارزات دامنهداری انجام دادهاند که همگی لازمه و هدفگذاریاش تشکیل حکومت عدل الهی بوده است.
کتاب «همرزمان حسین» نشان میدهد که پس از قیام عاشورا، امام سجاد علیهالسلام تا حضرت حجت ارواحنا فداه چگونه به شکلی منسجم و پیوسته و با وحدت رویهای مشخص این سلسله مبارزات در عرصههای گوناگون را پیش بردهاند.
تبیین ابعاد مختلف مقام امامت؛ اهمیت شناخت چهره و سیره حقیقی ائمه علیهمالسلام؛ شناخت اهداف ائمه علیهمالسلام و مهمترین اقدماتی که برای نزدیکشدن یا نیل به این اهداف انجام دادهاند؛ ویژگیهای شیعه حقیقی؛ تفسیر صحیح و غلط از جهاد و انواع جهاد ائمه علیهمالسلام؛ دورانهای چهارگانه امامت؛ ایجاد تشکیلات پنهانی برای قیام و مبارزه (شبکه وکالت)؛ مهمترین اقدامات هر یک از ائمه علیهمالسلام از بعد از امام سجاد تا امام زمان علیهماالسلام؛ حیات سیاسی امام صادق علیهالسلام؛ برخورد شدید ائمه علیهمالسلام با علما و شعرای درباری؛ امامزادگان انقلابی؛ مفهوم تقیه، چرایی و ابعاد آن برخی از مهمترین عناوین این کتاب ارزشمند و بصیرتبخش است.
«کهکشان نیستی (داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی(ره))»
پدیدآور: محمدمهدی اصفهانی
ناشر: فیض فروزان
تعداد صفحات: 555
آیت الله سید علی قاضی از قلههای عرفان شیعی است که در علم و عمل گوی سبقت را از بسیاری از بزرگان ربوده و از محضر بزرگانی کمنظیر بهرهبرده و نیز بزرگانی کمنظیر از محضرش بهرهبردهاند.
اما در کنار جنبههای عرفان نظری و عملیِ این شخصیت فوقالعاده، سلوک فردی و خانوادگی و اجتماعی و سیاسی ایشان کمتر مورد توجه قرار گرفته است که در این کتاب با نگاهی جامع و البته مستند، با قلمی جذّاب و گیرا، دوران زندگیشان از اندکی قبل از تولد تا اندکی پس از رحلت بازگو شده است.
تعدّد راویان در کتاب و پرداخت مناسب به شخصیت هر یک از راویتگران و بزرگانی که در زندگی سید علی قاضی قدّسسرّه ایفای نقش کردهاند از دیگر نکات برجسته کتاب است. ملاحسینقلی همدانی؛ سید احمد کربلایی؛ شیخ محمد بهاری؛ رخشنده سادات (همسر گرانقدر ایشان)؛ سید ابوالحسن اصفهانی؛ شیخ حسنعلی نخودکی؛ سید محمدحسین طباطبایی؛ سید هاشم حداد؛ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی؛ سید محمدحسن الهی طباطبایی؛ محمدتقی بهجت؛ سید ابوالقاسم خویی؛ عباس قوچانی؛ سید عبدالکریم کشمیری؛ شیخ مرتضی طالقانی؛ محمدعلی نجابت؛ سید روح الله خمینی (بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی)؛ اینها برخی از نامهای سترگی هستند که مطالب مستند مهمی از ایشان، که هر یک مستقیم یا غیر مستقیم با زندگی و زمانهی مرحوم قاضی مرتبط میشدند، وجود دارد.
کتابخوان ماه
طرح معرفی کتابهای فاخر در موضوعات متنوع در راستای
ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی
«پیرمرد و صندلی (برگرفته از زندگی شهید مدرّس)»
پدیدآور: سید سعید هاشمی
ناشر: بهنشر
تعداد صفحات: 128
شناخت تاریخ اواخر عصر قاجار بسیار حائز اهمیت و عبرتآموز است. اینکه انسان بداند چه شد که سردار سپه یا همان رضاخان با آن سابقه نامطلوب که بسیاری از نمایندگان مجلس از آن مطّلع بودند، توانست کاری کند که مجلس شورای ملی بر خلاف اصول قانون اساسی، حکم به انقراض دودمان قاجار و تأسیس سلسله پهلوی دهد، بسیار حائز اهمیت است. اینکه انسان بداند معدود نمایندگان فراکسیون اقلیت، نظیر مرحوم مدرّس و ملکالشعرای بهار و ... چه اقدامات و تلاشهایی کردند تا این امر رخ ندهد، نیز بسیار جالب است. اینها و بسیاری مطالب تاریخی ارزشمند دیگر نظیر چگونگی ترور میرزادهی عشقی، عملکرد بسیار بحثبرانگیز و عجیب مصدّق در آن برحهی تاریخ و ... در قالب روایتِ داستانیِ کمنقص که هم اتقان و سندیت تاریخی دارد و هم از حیث هنر نویسندگی در سطحی بسیار قابل قبول است به شکلی که گویی انسان به تماشای یک فیلم جذّاب تاریخی نشسته باعث شده این اثر در نوع خود اگر بینظیر نباشد، کمنظیر باشد. ضمن اینکه تصاویر زیبایی نیز به کمک قوای تخیّلِ مخاطب آمده تا تصوّر بهتری از فضای شکلگیری این داستان تاریخی در ذهن خواننده شکل بگیرد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مجلس ساکت بود. دیگر خبری از آن داد و فریادها و آن پچپچهای همیشگی نبود. مدرس، ساکت و با اخم، آن جلو نشسته بود. حرفی نمیزد. همه چیز از قبل مشخص شده بود ... تدین که در جایگاه رئیس نشسته بود، شروع کرد به صحبت: «همانطور که وکلای محترم اطلاعدارند و در روزنامهها هم درج شده، انتقاد ملت از سلسلهی قاجاریه بهخصوص از شخص اعلیحضرت، زیاد شده ... این روزها ملت ایران به پادشاهی نیاز دارند که درد و غم و رنج آنها را درک کرده، به داد دل این ملت مظلوم برسد. به همین منظور در مجلس پیشنهاد شده اعلیحضرت را که مدت مدیدی است در سفر اروپا به سر میبرند و ضمن بیماری که دارند آنچنان که باید در معرض مشکلات نیستند، از پادشاهی خلع و سلطنت را به شخص آقای رضاخان سردار سپه که درستکاری و امانتداری ایشان نزد همگان مسلم است، بسپاریم ...
مدرس گفت: ریاست شما غیر قانونی است. باید استفای رئیس را بخوانید و بعد باید رئیس جدید انتخاب شود ...
قبل از این که تدین لب باز کند و حرفی بزند، یکدفعه مجلس خروشید!
- بنشین آقای مدرّس!
- کار آقای تدین قانونی است!
- شما فقط وقت مجلس را میگیرید...
مدرس پشت سرش را نگاه کرد. هفتاد هشتاد نمایندهی مجلس، همه با هم فریاد میزدند و به مدرس گله میکردند. خیلی از طرفداران فراکسیونِ اقلیت ساکت بودند ... چندتایشان وقتی نگاهشان با نگاه مدرس گره خورد، سرشان را زیر انداختند. فقط مخالفین مدرّس بودند که فریاد میزدند.
تدیّن بعد از فروکش کردن فریادها گفت: «ما در این ماده، انقراض سلسلهی قاجار و واگذاری حکومت موقت را به شخص آقای رضاخان پهلوی به رأی میگذاریم ...»
مدرس با خشم عصایش را بر زمین کوبید: «این ماده خلاف قانون اساسی است!»
دوباره سر و صداها بلند شد. تدین با همان خونسردی گفت: رأی میگیریم آقای مدرّس! وکلا نظر میدهند.»
مدرس از جایگاهش بیرون آمد: ... خلاف قانون اساسی است... صد هزار رأی هم که بدهید خلاف قانون است ...
و در میان همهمهی وکلا، عصازنان از مجلس خارج شد. پشت سرش سهچهار وکیل دیگر بلند شدند.
یکی از آنها گفت: «در مجلسی که قانون اساسی زیر پا گذاشته شود، نمیمانیم!»
دیگری با فریاد اعلام کرد: «این ماده، خیانت به ملت است.»
و با مدرس از مجلس بیرون رفتند.
سر و صدای وکلای دیگر هنوز بلند بود:
- ملت میخواهد که قاجار منحل شود.
- کسی که مجلس را ترک کند، خائن به ملت است.
تدین نفس راحتی کشید: ساکت، آقایان رأی میگیریم ...
از هشتاد پنج نفر وکیل حاضر در مجلس، هشتادنفر موافق این ماده و پنجنفر مخالف آن رأی دادند ... به محض اینکه این حرف از دهان تدین بیرون آمد، گویی مجلس منفجر شد. وکلا شروع کردند به دست زدن و هورا کشیدن ...
... ملک الشعرا گفت: حیف شد! تمام زحماتی که کشیدیدم به باد رفت. بالاخره این مرد مملکت را قبضه کرد!
مدرس گفت: او به تنهایی عرضهی هیچ کاری را ندارد. همهاش زیر سر انگلیسیهاست. آنهایند که تصمیم اصلی را میگیرند.»
.: Weblog Themes By Pichak :.