«من فاطمه هستم دختر محمد صلیاللهعلیهوآله»
پدیدآور: مصطفا پورنجاتی
ناشر: رود آبی
تعداد صفحات: 198
در باب صدیقهی کبرا، فاطمهی زهرا سلام الله علیها کتابهای بسیاری نگاشته شده؛ وقتی کتاب جدیدی در باب ایشان منتشر میشود، سؤال پیش میآید که این کتاب چه داشته که دیگر آثار نداشتهاند و ضرورت انتشارش چه بوده؟
به این کتاب که میرسیم (یعنی کتاب من فاطمه هستم دختر محمد صلیاللهعلیهوآله) با ویژگیهایی مواجه میشویم که آن را تا حد زیادی منحصر به فرد میکند؛ منحصر به فردی که جایی خالی را پر کرده! نخست، دقت علمی فراوان برای کتابی که مخاطبش عموم مردم هستند. دوم، روانی متن در عین ادبی بودن و وزانت نثر. سوم، مختصر و غیر مطوّل بودن مباحث ارائه شده که آن را بسیار خوشخوان کرده. چهارم، نظاممندی موضوعی کمنظیر به شکلی که هم سیر تاریخی را به خوبی رعایت کرده است، و هر جا اقتضای تاریخش بوده به خوبی از سبکزندگی و سیرهی حضرت فاطمه سلاماللهعلیها سخن به میان آورده است. پنجم، کتابسازی چشمنواز و باکیفیت و برگزیدن عناوینی جذاب و در عین خلاقانه و ادبی بودن گویا! ششم، ارائهی تحلیل از برخی گرههای تاریخ زندگانی ام ابیها سلاماللهعلیها با اتکا به استنادات قوی تاریخی و روایی معتبر.
داشتن یکجای تمام این ویژگیها، باعث شده تا با اثری کمنظیر و منحصر به فرد و خوشخوان و مناسب برای عموم (در عین اتقان و عمق علمی درخور) مواجه باشیم.
نگاهی به برخی عناوین خلاقانه و البته گویای کتاب:
ریشههای فاطمه سلاماللهعلیها؛ مصایب کودکی فرشتهسان؛ تمام دلخوشی پدر؛ اگر علی علیهالسلام نبود...؛ ساده مثل خانهی فاطمه سلاماللهعلیها؛ خانهداری به تنهایی؛ روزگار غریب شروع میشود؛ خطابه برای قافلهای که راه را گمکرده؛ فاطمه سلاماللهعلیها پشت آن در بود؛ مزار من پنهان بماند و...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
خواستگاران فاطمه سلاماللهعلیها چه کسانی هستند؟ بزرگان قریش، آنها که سابقهای در اسلام داشتند و یا دارندهی شرافت و مال و فضل بودند. تاریخنویسها اسم همهی آنها را ننوشتهاند اما هر یک از آنها وقتی خواست خود را با پدر فاطمه سلاماللهعلیها در میان میگذارند او میگوید: «منتظر فرمان خدا هستم.» ایشان در رد پیشنهاد خواستگاران اعلام میکند که ازدواج فاطمه سلاماللهعلیها امری آسمانی و نیازمند حکم الهی است. آری برای تشکیل و ادامهی موفق هر زندگی مشترک، همسانی و همترازی زن و شوهر لازم است.
مشورت با دختر دربارهی همسر آینده جزو رسمهای پدرانِ آن زمانه نیست؛ والدین به ویژگیهای خواستگاران مینگرند و جواب قبول یا رد میدهند و دختر امکان مخالفت ندارد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با این سنت مقابله و تأکید کرد در ازدواج نظر دختر لحاظ شود. او هر بار خواستهی خواستگاران را با فاطمه سلاماللهعلیها مطرح میکند و نظر دختر خویش را میپرسد. فاطمه از سرِ ادب کلامی نمیگوید؛ روی برمیگرداند. پدر نارضایتی دختر را به خواستگاران منتقل میکند.
چند نفر به علی علیهالسلام پیشنهاد میکنند از دختر محمد صلیاللهعلیهوآله خواستگاری کند...
«نقطه»
پدیدآور: پیتر اچ. رینولدز؛ مترجم: هدا کلاهدوز
ناشر: امیرکبیر
تعداد صفحات: 32
همه مردم دارای استعداد هستند، استعدادهای گوناگونی که باید از باطن وجودشان کشف شود و به شکوفایی برسد. (چنانچه از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز روایت شده است: مردم معدنهایی هستند، همچون معادن طلا و نقره.)
نویسندهی این کتاب، به مضمون این حدیث نبوی باور دارد، لذا در کتاب «نقطه» با دختری مواجه هستیم که باورش این است که استعدادی در نقاشی ندارد و معلّم خردمند او وقتی در پایان زنگ نقاشی، بالای سر صفحهی نقاشیاش حاضر میشود و نگاهش به صفحه سفید میافتد، میگوید آفرین، چه نقاشی زیبایی! یک خرس قطبی توی یک روز برفی!
این برخورد حکیمانه را مقایسه کنید با برخی برخوردهای ما در موقعیتهای مشابه، تفاوت از کجاست تا کجا؟ این روش، مطابق شیوه و سیره انبیا و اولیای الهی است، آنها نیز به گونهای برخورد میکردند که به رشد و تعالی شخص کمک کند! نه اینکه شخصیت او را خُرد و او را از رشد و تعالی باز بدارد!
در ادامه، این معلّمِ فهیم به او میگوید هر قدر هم که بیاستعداد باشی، اما استعداد کشیدن یک نقطه را که داری؟
و او نقطهای میکشد و به پیشنهاد معلّم اسم خود را هم زیر نقاشیاش مینویسد؛
معلّم حکیم و دانا، این نقاشی را که شامل یک نقطه بر صفحه سفید است (همراه با امضای نقاش کوچولو که اسم اوست) قاب میکند و در کلاس میگذارد و مسیری بسیار دور از انتظار در مقابل این دختر گشوده میشود که با رجوع به کتاب میتوانید از آن مطلّع شوید.
در این اثر سعی شده تا چگونگی شناسایی و شکوفایی استعداد و خلاقیت در کودکان توسط مربی یا والدین بیان شود و تأکید بر تشویق و ایجاد خودباوری راهکاری حیاتی در این مسیر معرفی شده، حتی به قدر یک نقطه!
«نقطه» کتابی ارزشمند است، هم برای والدین و مربّیان بسیار آموزنده و البته کاربردی! و هم برای کودکان الهامبخش و شورآفرین.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
هفته بعد وقتی سارا به کلاس نقاشی رفت. خیلی تعجّب کرد.
چون نقطهی کوچکی را که کشیده بود، روی دیوار کلاس دید!
آن هم توی یک قاب طلایی!
روی یک صفحهی سفید! خوش بود.
با خودش گفت: «خوب... حتماً نقطهای بهتر از این هم میتوانم بکشم!»
بعد جعبهی آبرنگ خود را که از آن استفاده نکرده بود، در آورد و شروع به تمرین کرد.
سارا نقاشی کشید و... نقاشی کشید.
یک نقطهی قرمز.
یک نقطهی بنفش.
یک نقطه زرد.
یک نقطهی آبی.
وقتی رنگ آبی را با رنگ زرد مخلوط کرد، فهمید که میتواند یک نقطه سبز رنگ بکشد.
او باز هم تمرین کرد و...
«تربیت بدون فریاد: با حفظ خونسردی به روشی انقلابی در تربیت فرزندان خود دست یابید»
پدیدآور: هال ادوارد رانکل؛ مترجم: اکرم کرمی
ناشر: صابرین
تعداد صفحات: 215
تربیت فرزند برای هر پدر و مادری اهمیت بسیاری دارد و به همین دلیل والدین برای تربیت بهتر فرزندانشان دغدغة همیشگی دارند و در جستجوی روشهای گوناگون هستند.
این کتاب با استفاده از علم روزِ روانشناسی و مبتنی بر تجربیات فراوان، سعی دارد به تنظیم روابط میان والدین و فرزندان بپردازد. همانطور که میدانیم زمانی میتوانیم به فکر تربیت کودک خود باشیم که روابط میان ما و کودکمان یک رابطة مثبت توأم با احترام متقابل باشد. در نتیجه کتاب ابتدا به آموزش نکاتی میپردازد که مادر و پدرها باید در مورد خود، آنها را بدانند و بهکارگیرند و سپس به آموزش روشهایی جایگزین روشهای قدیمی از جمله داد و فریاد هنگام عصبانیت میپردازد. از دیگر نکات برجستة کتاب استفاده از داستانهای متنوعی است که در جایجای کتاب بهعنوان نمونههای عینی نقلشده است. این داستانها به این سبب که شامل اتفاقاتی است که والدین هم با موضوعات آن درگیر هستند؛ علاوه بر همراهی بهتر سبب افزایش درک موضوع مورد بحث میشود.
خواندن این کتاب به تمام والدین چه آنها که درمانده شدهاند و معتقدند دیگر هیچ روشی قادر به حل مشکل آنها نیست و چه آنها که در ابتدای راه قرار دارند و به دنبال بهترین روش تربیت میگردند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
والدین میتوانند حرف بزنند، اما تا زمانی که به گفتههای خود عمل نکنند، نمیتوانند چیزی به فرزند خود بیاموزند.
هر کودکی دوست دارد والدینی "خوب" داشته باشد، اما این حرف بدین معنی نیست که آنها والدینی میخواهند که سعی میکنند مطابق آخرین سبکهای روز زندگی کنند! اینکار قطعاً آرامش شما را از بین میبرد در ضمن برخلاف بعضی از آموزشهای رایج، والد خوب بودن به این معنی نیست که آنقدر مقابل فرزندمان کوتاه بیاییم که آنها هر کاری دوست دارند بکنند. آنچه فرزندان ما نیاز دارند والدینی هستند که خونسردی خود را حفظ کنند، بهویژه زمانی که اوضاع حسابی به هم میریزد، کودکان میخواهند والدینشان کمتر نگران شوند و خیلی بیشتر متعادل و خویشتندار باشند. آنها دوست دارند شما خونسرد بمانید، حتی زمانی که خود از کوره در میروند.
همانطور که خواهیم دید والدین واقعاً باید اینگونه باشند. والدین هر کجای دنیا که باشند، با سختترین چالش زندگی خود روبه رو هستند؛ تلاش برای ایجاد یک محیط خانوادگی محبتآمیز و مملو از همکاری و احترام متقابل...
«شرحی کوتاه بر رسالهی حقوق امام سجاد علیهالسلام»
پدیدآور: عبدالحمید دیالمه
ناشر: دفتر نشر معارف
تعداد صفحات: 239
برخی از متون روایی ما، از حیث جامعیت و عمق، بینظیر و نزدیک به اعجاز هستند. مثلاً در باب مسائل اخلاقی، دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیهالسلام؛ در مسئلهی استغفار و طلب آمرزش از گناهان، استغفار هفتادبندیِ امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ در مسئله کشورداری و حکومتداری، فرمان امیرالمؤمنین به مالک (منقول در کتاب شریف نهجالبلاغه)، در عرفان و سلوک عملی، حدیث عنوان بصری و ...
در مسئلهی حق و حقوق نیز رسالهی حقوق امام سجاد علیهالسلام دارای چنین جامعیت و عمقِ اعجازگونه و اعجاببرانگیز است. بزرگان بسیاری تاکنون بر این گنجینهی کمنظیر اسلام و تشیع شرح نگاشتهاند؛ اما شخصیتی عمیق و بصیر با غنای علمی و اعتقادی کمنظیر، مانند شهید عبدالحمید دیالمه، با آن نگاه خاصی که به اسلام سیاسی-اجتماعی داشت، برای شرح این رسالهی عظیمالشأن، نکاتی استخراج کرده است که به واقع کمنظیر و بسیار راهگشا و کاربردی است.
در این اثر ارزنده، تا جایی که اجل به شهید عزیز، عبدالحمید دیالمه مهلت داد، آن بزرگوار به شرح قسمتهای آغازین این رساله پرداخته است که عبارتند از: بحثی پیرامون شخصیت امام سجاد علیهالسلام و رسالهی حقوق؛ حق خداوند؛ حق نفس انسان بر انسان؛ حق زبان؛ حق گوش؛ حق چشم؛ حق دستوپا؛ حق نماز؛ حق معلم و استاد؛ حق شاگرد؛ حق پدر؛ حق مادر؛ حق فرزند و حق مال و ثروت.
آنچه در این کتاب در خصوص شرح رسالهی حقوق امام سجاد علیهالسلام خواهید دید، در عین داشتن اتقان علمی و استنادات مستحکم به دیگر آیات و روایات و براهین روشن، زاویهدیدی منحصر به فرد دارد که افقهایی جدید را پیشروی حیات سیاسی و اجتماعی، و فردی و خانوادگی انسان میگشاید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
چرا ما مطالب بیهوده میگوییم و از آن لذت میبریم؟ چون فکر کردن و اندیشیدن لازم ندارد و معمولاً سخنانی مضحک و خندهدار هستند و ما از سخنان خندهدار لذّت میبریم. افزون بر اینها، برای ما عادت شده است. انسان از انجام کار عادتشده لذت میبرد و ترک عادت او را میآزارد. وقتی مهملگویی و مهملبافی برای انسان عادت شد، بهترین کار این است که بنشیند و دائماً از اینگونه مطالب بگوید...
آنچه گذشت روی سادهی مسئله بود و فقط روی لغو بودن چنین کارهایی تأکید داشت. در این سخنان، مستمعِ عمومی وجود ندارد و دربارهی مسئلهای اعتقادی و مبنایی و ایدئولوژیکی هم بحث نمیشود و فقط مطالبی بیهوده گفته میشود.
گاهی مسئله تنها لغو بودن و عمر را هدر دادن نیست. گاهی سخنان باطل دربارهی مسائل اعتقادی مطرح میشود... بهکارگیری زبان در تبیین اعتقادای فاسد بسیار بدتر از بهکارگیری آن در سخنان بیهوده است...
.: Weblog Themes By Pichak :.