«عشق، فصل پایان»
پدیدآور: جواد افهمی
ناشر: انتشارات شهید کاظمی
تعداد صفحات: 312
«وقت کندن وزنه از تخته بود. نفس حبس شدهاش را با فریاد بیرون داد و به یک حرکت وزنه را از تخته جدا کرد و بالای سر برد. حالا وقت آن بود که از زمین بلند شود. وقت آن بود که زانوهای خم شده را راست کند. وقت آن بود که راست قامت زیر وزنهای که کمر تمام رقیبانش را خم کرده بود و زانوانشان را لرزانده بود و وادار به تسلیم شان کرده بود، بایستد و طاقت بیاورد.»
«عشق، فصل پایان»، رمانی است درباره جانبازی که از نوجوانی در رشته وزنهبرداری فعالیت داشته و اکنون نیز با توجه به وضعیتش بر سکوی قهرمانی میایستد.
نویسنده تلاش کرده تا برای بدستآوردن اطلاعات دقیق از زندگی اسماعیل اعلمی با خانواده و دوستان و اطرافیانش در تبریز مصاحبه داشته باشد و مدارک و یادداشتهای به جامانده از جوانی اعلمی را از نزدیک ببیند. بر همین اساس داستان بر مبنای واقعیت است و اسماعیل را همچون ققنوسی میداند که از خاکستر خود برخاسته است و کمتر ردی از خود بهجای گذاشته است. افهمی از همان ابتدای رفتن به تبریز و روبروشدن با افراد مختلف را روایت میکند. در این اثر روایتی از شکستدادن وزنهها در کنار فعالیت و مبارزات برادران اعلمی با ظلم و ستم پهلوی آمیخته است.
علاقهمندان به آثاری با موضوع دفاع مقدس و ادبیات پایداری از خواندن این داستان لذت میبرند. جذابیت داستان در واقعی بودن آن است و شخصیت اصلی داستان زنده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.