معرفی کتاب مجموعه داستان پیامبران - کتابخانه عمومی شهید جمشید توکلی فولادشهر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وب
"

شهید جمشید توکلی در یکم بهمن ۱۳۴۸ در شهرستان لنجان استان اصفهان چشم به جهان گشود. دانش آموز اول متوسطه در رشته انسانی بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و در دهم اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به فیض شهادت نایل شد. مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدای فولادشهر واقع است.
معرفی کتاب
"

مجموعه داستان پیامبران

پدیدآور: ابراهیم حسن‌بیگی

ناشر: کتاب جمکران

دوره 12 جلدی

گفتن حکایت انبیا برای کودکان نیاز به رعایت ظرافت‌های خاصی دارد که اگر به خوبی رعایت نشود می‌تواند به جای فایده، ضرر هم داشته باشد. ابراهیم حسن‌بیگی در این مجموعه با درک صحیح از معارف داستان‌های انبیا و شناخت ظرفیت مخاطب کودک برای دریافت پیام، توانسته به خوبی از عهده ارائه روایتی مناسب از زندگی انبیای الهی برای این قشر برآید؛ تصویرگری مناسب کتاب نیز به مدد جریان انتقال پیام آمده تا در نهایت اثری قابل قبول در باب معرفی انبیای الهی به کودکان خلق شود.

حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت صالح، حضرت ادریس، حضرت سلیمان، حضرت ابراهیم، حضرت یونس، حضرت ایوب، حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت عیسی علیهم السلام به همراه حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، دوازده پیامبری هستند که حکایت زندگی ایشان در این مجموعه روایت شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

...آدم سرش را بلند کرد و گفت: «خدایا، ما را ببخش! ما اشتباه کردیم. شیطان ما را گول زد.»

خداوند گفت: «اما من به شما سفارش کرده بودم که از میوه‌ی آن درخت نخورید! من به خاطر این کار، بهشت را از شما می‌گیرم. بهشت جای کسانی است که از پروردگار خود اطاعت می‌کنند. از این به بعد، شما باید روی زمین زندگی کنید.»
آدم با ناراحتی گفت: «زمین؟ زمین چگونه جایی است؟»
خداوند گفت: «به زودی خواهید فهمید که زمین چگونه جایی است.» بعد به چند فرشته گفت: «آدم و حوّا را به زمین ببرید! البته من چون هنوز آن‌ها را دوست دارم، در مشکلاتشان به آن‌ها کمک خواهم کرد.»
بعد رو به آدم گفت: «بدانید که شیطان در زمین هم، دست از سرِ شما برنخواهد داشت. پس به این ترتیب، آدم و حوّا زندگی در زمین را آغاز کردند.
آن شب فرشته بال صورتی غمگین بود. همین‌طور گوشه‌ای نشسته بود و غصه می‌خورد.
فرشته بزرگ او را که دید، کنارش نشست و گفت: «چی شده؟ چرا ناراحتی؟»
فرشته بال‌صورتی گفت: «دلم برای آدم و حوّا تنگ شده است.»
فرشته گفت: «غصه نخور! آن‌ها زندگی خوبی در زمین دارند. آدم و حوّا تا وقتی از خدا اطاعت کنند، مشکلی نخواهد داشت.»
فرشته بال صورتی گفت: «ولی شیطان هم آن‌جاست. ممکن است آن‌ها را فریب بدهد!»
فرشته با مهربانی گفت: «نگران نباش! آدم و حوّا تا وقتی از خدا اطاعت کنند، مشکلی نخواهند داشت.»
فرشته بال صورتی گفت: «ولی شیطان هم آن‌جاست. ممکن است آن‌ها را فریب بدهد!»
فرشته با مهربانی گفت: «نگران نباش! آدم و حوّا دیگر فریب شیطان را نمی‌خورند. آن‌ها دوباره به بهشت بر می‌گردند؛ اما...»
فرشته کوچولوی بال صورتی پرسید: «اما چی؟»
فرشته گفت: «اما آن‌ها فرزندانی خواهند داشت که ممکن است فریب شیطان را بخورند و هرگز به بهشت برنگردند...»

 




تاریخ : یکشنبه 101/10/11 | 4:10 عصر | نویسنده : کتابدار: عاطفه کاظمی | نظر


  • paper | خرید رپورتاژ دائمی | بک لینک دائمی
  • فروش رپورتاژ دائمی | فروش رپرتاژ آگهی