گاهی وقتا فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی،
گاهی وقتا فقط زندگی کن...
یاد قولهایی که به خودت دادی نباش،
یه وقتایی شرمنده خودت نباش،
تقصیر تو نیست.
تو تلاشتو کردی اما نشد...
یه وقتایی جواب خودتو نده
هر کی پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد.
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...
از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند...
از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها...از باد...باران از همه لذت ببر...
کتاب اُتو دوست مهربان نوشته فروغ علی شاهرودی است که انتشارات فرهنگ اسلامی آن را در 64 صفحه منتشر کرده است.
«اُتو دوستِ مهربان» داستانی زیبا و خیالانگیز از کودکیِ پسربچهای است که یک دوست عجیب و غریب اما مهربان دارد. در این داستان، مرزهای واقعیت و خیال کمرنگ میشود و یک دنیای کودکانه و زیبا را میآفریند. نیما پسرک داستان با یک اتوبوس خطی دوست میشود؛ او هر روز با اتوبوس آقای مهربان به مدرسه میرود و پس از مدتی این اتوبوس به صمیمیترین دوست او تبدیل میشود. با گذشت زمان اتوبوس کهنه و فرسوده شده و این موضوع باعث ناراحتی نیما میشود. اتوبوس مهربان که دوست ندارد از کار افتاده شود و به قبرستان ماشینها برود، بسیار غمگین و ناراحت است. بالاخره روزی فرا میرسد که اُتو دوستِ نیما دیگر روشن نمیشود و برای چند روز، نیما هیچ خبری از آن ندارد. اما این تمام ماجرا نیست و برای اینکه لذت خواندن این داستان زیبا را از دست ندهید بهتر است هرچه زودتر آن را بخوانید.
در کتاب از تصاویر پیچیده و پُر از جزئیات خبری نیست و سادگی تصاویر به تمرکز بر روی متن و قدرت تصور کودکان کمک بهسزایی میکند. در این داستان به موضوعات مهمی نظیر اهمیت خیالپردازی در کودکان، وفاداری و دوستی، معنای پیری و کهنسالی، استفاده بهینه از وسایل و امکانات و ... پرداخته شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مرد لاغر و قدبلند گفت: دوست دارید دوباره پیش این اتوبوس باشید!؟
تعجب کردم و پرسیدم: یعنی اتوبوس کاملاً درست شده و میتواند مسافرها را جابهجا کند!؟ یعنی من میتوانم دوباره رانندهاش باشم؟ ولی من که بازنشسته شدهام!
مرد لاغر و قدبلند خندید و گفت: جواب مرا ندادید! میخواهید پیش اتوبوس باشید یا نه؟
گفتم: البته که میخواهم.
گفت: جمعه بیایید جلوی پارکِ همیشه بهار! فکرهای خوبی برای اتوبوس شما داریم ...
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
افکار خود را با
نیت های زیبا همراه کنید
نیت های زیبا را
با کلمات دلنشین پیوندبزنید
کلمات دلنشین را
با احساس شعف ابرازکنید
تا حضورتان طراوت را
به هستی هدیه دهد!
کتاب خداجان دلخورم از تو! نوشته غلامرضا حیدری ابهری است که انتشارات کتابک آن را در 24 صفحه منتشر کرده است.
شاید شما هم در دوران بچگی خواستهها و آرزوهای خود را با دیگران مقایسه کرده باشید. کودکی که دوستدارد خواهر، برادر و یا اسباببازیهای زیادی داشتهباشد. بچهای که میخواهد ورزشکاری ماهر و قهرمان شود. کودکان خود را با دوستان و اطرافیان مقایسه میکنند و بیشتر آنچه را که ندارند میبینند و خواستههایشان را از خداوند میخواهند.
در کتاب «خداجان! دلخورم از تو» کودکی با خدای خود حرف میزند و خواننده، ناظر این گفتوگو است.
کودک داستان ما در حال مقایسه و بیان دلخوریهای خود به خداوند است و میگوید که به من فلان نعمت را ندادی، چرا من نمیتوانم مانند دوستم بازی کنم و... ولی وقتی متوجه میشود که خداوند به او چه چیزهای دیگری داده و چه محبتی به او دارد و او آنها را نمیدیده، پی به عدالت خداوند در تقسیم نعمتها بین بندگانش میبرد. کودک داستان ما همانطور که در ابتدای ماجرا میگوید، خدایا از تو دلخورم، در انتها میگوید خدایا من دیگر از تو دلخور نیستم. او با این گفتوگو به چهره زیبا، قد بلند و صدای خوبی که دارد پی برده و از خدا تشکر میکند.
این کتاب با کمک تصاویر ساده، صمیمی و رنگآمیزی جذاب، به خوبی توانسته پیام و منظور نویسنده را به کودکان منتقل کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ولی پرهام را چه میگویی؟
تو حافظه خیلی خوبی به پرهام دادهای که به من ندادهای، او هم مثل خواهرش پروانه، دوبار که شعر را میخواند حفظ میشود، اما من دهبار باید بخوانم تا حفظ شوم. چطور دلت آمد که با من اینطوری رفتار کنی!؟ البته صدای من بهتر از صدای پرهام است، نمیخواهم از خودم تعریف کنم؛ ولی وقتی من یک شعر را با آواز میخوانم، همه کیف میکنند.
خودت که میدانی؟
خدایا ممنونم که این صدای زیبا را به من دادهای. بله، حافظه پرهام بهتر از من است و صدای من بهتر از صدای اوست. این هم به آن در! در این مورد هم اعتراضم را پس میگیرم.
رویاهای بزرگ داشته باش!
هیچ محدودیتی درباره اینکه تو
چقدر میتونی خوب باشی و چقدر
رشد کنی وجود نداره ...
کتاب آن سوی اُتیسم (آنچه باید درباره اُتیسم بدانیم) نوشته صدیقه فراهانی است که انتشارات پاراسه آن را در 111 صفحه منتشر کرده است.
اُتیسم یا درخودماندگی نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است که با رفتارهای ارتباطی و کلامیِ غیرطبیعی نمایان میشود. علائم این اختلال عموماً در کودکی بروز میکند و علّت اصلی آن هنوز ناشناخته است.
این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر میگذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اُتیسم، در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد.
این کتاب، شناختی نسبتاً جامع به چیستی اُتیسم و افراد مبتلا به آن را ارائه میدهد و در ادامه، کارها و تمرینهایی را که میتواند در شناخت ما و قوت بخشیدن به استعدادهای آنها مؤثر باشد، به طور کاربردی توضیح میدهد. ما نسبت به افراد مبتلا به اُتیسم چه ذهنیتی داریم؟ آیا میتوانیم احساساتشان را بفهمیم؟ به همان اندازه که شناخت آنها از دنیای ما ناقص است، اطلاعات ما هم از درونِ آنها ناچیز است و برای رفتار و زندگی با ایشان، میبایست ویژگیها، تواناییها و ضعفهای آنها را بشناسیم. بهرهگیری از نظریه تئوری ذهن و نقش آن در شناخت بهتر این بیماری، از دیگر نکات برجسته کتاب بهشمار میرود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
درک جملات احساسی: جملات احساسی وضوح جملات خبری را ندارند، چون معمولاً در این جملات استعاره و کنایه بیشتر استفاده میشود و از آنجا که افراد دارای اُتیسم در درک استعاره و کنایه ضعف دارند، درک جملات احساسی برایشان دشوار است. جملاتی مثل: «مریم دیگه برای من تموم شد.» یا این جمله: «احساس میکنم ته یک چاه گیر افتادم.» که ممکن است برای افراد دارای اُتیسم چنین معنایی نداشته باشد.
درک حالات صورت و زبان بدن: بسیاری از احساسات با زبان بدن و نشانههای صورت نشان داده میشود، بدون اینکه در مورد آن حرفی زده شود، مثلاً آه کشیدن، گذاشتن دست روی پیشانی، بستن چشمها و خیره شدن به یک نقطه. همه این علائم برای افراد عادی معنادار است. اما اگر افراد دارای اُتیسم آموزش ندیده باشند این حرکات برایشان مبهم و گنگ است. مهمترین مانع این افراد در شناخت این نشانهها ضعف در تماس چشمی آنهاست که باعث میشود بسیاری از نشانههای چشمی را نبینند.
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
ولادت حضرت مهدی (عج) مبارک باد
.: Weblog Themes By Pichak :.