کتابخانه عمومی شهید جمشید توکلی فولادشهر

به مناسبت هفته پژوهش دانش آموزان مدرسه صداقت مسکن مهر از کتابخانه بازدید کردند.

برنامه هایی که در این بازید انجام گرفت: آشنایی با بخش های مختلف کتابخانه، آشنایی با شرایط عضویت و امانت، قصه گویی، کتابخوانی و در پایان یکی از دانش آموزان که اطلاعات کاملی از دایناسورها داشت برای دوستان خود در رابطه با انواع دایناسورها و شرایط زندگی آنها صحبت کرد.

به مناسبت هفته پژوهش دانش آموزان مدرسه صداقت مسکن مهر از کتابخانه بازدید کردند 

یکی از برنامه هایی که در این بازدید انجام گرفت روایت ضرب المثل "مرغش یه پا داره " توسط خانم کاظمی بود.

هدف از روایت این ضرب المثل آشنایی دانش آموزان با داستانی است که بر اساس آن ضرب المثل شکل گرفته است.

سی و چهارمین نشست کتابخوان روز سه شنبه  97/9/27 در محل کتابخانه برگزار شد.

25 آذر ماه 

به مناسبت ولادت امام حسن عسگری - روز پژوهش 

کتاب سرزمین آرزوها نوشته مرتضی عبدالوهابی است که انتشارات بوستان کتاب آن را در 144 صفحه منتشر کرده است.

جهانی که هریک از ما آدمیان چون یک نقطه کوچک در بخشی از آن زندگی می‌کنیم به دو قسمت تقسیم شده است: عالم غیب و عالم مشهود.

آن چه در عالم دیدار و تجربه وجود دارد و ما با چشم سر قادر به دیدن آن هستیم؛ همه آن چیزی نیست که در واقع موجود است و پشت پردة اسرارآمیز و مستتر غیب، دنیایی بزرگ و پُرمعنا وجود دارد و از نظر مصحف شریف دین اسلام، قرآن، متّقی کسی است که به «غیب» مؤمن باشد؛ زیرا وجود مبارک خداوند؛ وجودی حاضر و غایب از نظر است؛ وحی، رسالت، نبوّت، فرشتگان، قیامت همه از چشمان ظاهربین ما پنهان‌اند؛ پس ایمان حقیقی، بدون باور وجود این مصادیق مهم ممکن نیست.

خداوند مهربان، گاهی لطف و عنایت خود را به غایت اعلا می‌رساند و مظاهری از عالم غیب را به عالم محسوسات محدود انسان‌ها نازل می‌سازد تا نشانه‌ای روشن برای اهل ایمان و تفکّر باشد.

«سرزمین آرزوها» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهی است که هریک نشانه‌ای اعجاب‌آور و تأمل‌برانگیز از معجزات و کراماتی که در ماورای محسوسات و قلمرو مشهود عالم رخ می‌دهد را در قالب داستان‌هایی کوتاه و تأثیرگذار به تصویر کشیده است.

«قضاوت شگفت»، «بر فراز دار»، «شعر آفتاب»، «ماه در نقاب»، «امین خدا»، «شعر ماندگار»، «فاطیما» تعدادی از زیباترین داستان‌های این کتاب است.

سی و سومین نشست کتابخوان روز چهارشنبه  97/09/14 در محل مدرسه علم و ادب برگزار شد.

شخصی برای اولین بار یک کلم دید؛

اولین برگش را کند، زیر آن به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...

با خودش گفت : حتما یک چیز مهمی اینجاست که به این شکل کادوپیچش کردن...!

اما وقتی کم کم داشت به انتها می رسید و برگها تمام می شد متوجه شد که چیزی در داخل آن برگها پنهان نشده؛

بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست...

داستان زندگی همه ما هم مثل همین کلم هست.

ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم؛

چیزی آن سوی روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم...

و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم ، نه خوردنی بود نه پوشیدنی ، فقط دور ریختنی بود...

" زندگی؛ همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم "

سی و دومین نشست کتابخوان روز سه شنبه 97/09/13 در محل مدرسه شهید منتظری برگزار شد.

سی و یکمین نشست کتابخوان روز سه شنبه 97/09/13 در محل کتابخانه  برگزار شد.

کتاب قصه های شب چله نوشته الهام ابراهیمی است که انتشارات سروش آن را منتشر کرده است.

یادش به خیر؛ یلدا می‌آمد و پای کرسی گرم مهربانی، همراه قصّه‌های شیرین مادر بزرگ، تنها دقیقه‌ای زودتر به شب می‌رسیدیم؛ اما آرامشی دوچندان را تجربه می‌کردیم. بزرگ‌تر هم که شدیم؛ یک یلدا را حق کودکی داشتیم و مجال می‌یافتیم یک دل سیر، مهمان دنیای قصه‌های کودکانة چلّه‌ شویم و با پر خیال به آسمان زیبا و مصفّای افسانه‌ها پرواز کنیم.

شب‌های چلّه و خاطراتش تا ابد در یاد و قلب ما جاوید است؛ گرچه دنیای دود و ماشین و بخاری گازی؛ طعم گرم و دلنشین کرسی در کنار قصّه‌های مادر بزرگ مهربان را از یاد زمستان‌هایمان بُرد.

««قصّه‌های شب‌های چلّه»، مجموعه‌ای 3 جلدی است که در هر جلد سه داستان افسانه‌ای کوتاه خواندنی و شنیدنی نقل شده است: «همسایة فقیر و همسایة ثروتمند»، «غول و ماهیگیر»، «به دنبال بخت» داستان‌هایی است که در جلد اول این مجموعه می‌خوانیم. ماجراهای «مرد خسیس»، «غلام تنبل»، «گنج واقعی» را در جلد دوم این مجموعه‌داستان دنبال می‌کنیم و با داستان «مرد زیرک و چاه خداداد»، «پهلوان ترسو» و «ملک و شاهین» در جلد سوم این داستان‌های جذّاب آشنا می‌شویم.

رنگ‌آمیزی خیال‌انگیز و تصاویر ساده و در عین حال جذّاب کتاب، علاوه بر تناسب با مضامین هر قصّه، یادآور خیال‌پردازی‌های کودکانه‌ای است که هنگام شنیدن داستان‌های مادربزرگ‌ها در ذهنمان نقش می‌بست.